Фарси – государственный язык Ирана


منبع: مجله ولاست 22 آگوست 2005

                            (31 مرداد 84)

 

محمود احمدی نژاد توانست مردم ایران را پیرامون موضوع تکنولوژی هسته ای ملی متحد کند.

 

             برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای هر بهایی را می پردازیم

 

در ماه های اخیر دنیا منتظر آغاز جنگ در ایران است.هر گونه اظهار نظر خصومت آمیز از طرف بوش علیه تهران و تمام اظهارات تند تهران در مورد برنامه هسته ایش به رکوردی جدید در قیمت نفت منجر می شود. اما از همه وحشتناک تر، آنچه که در حال حاضر ایران را تهدید می کند " انقلاب نارنجی " است.

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور افراطی اول آگوست رسماً شروع به کار کرد؛ پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری به دلیل عدم معروفیتش در میان سیاستمداران روز ایران ، برای جامعه جهانی کاملاً غیر قابل پیش بینی بود.احمدی نژاد – از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – به هیچ وجه به مجموعه سیاستمداران ایران تعلق نداشت؛نقطه نظرات افراطی او برای محمد خاتمی، رئیس جمهوراصلاح طلب پیشین ایران قابل تحمل نبود.احمدی نژاد در سال 2003(1382) شهردار تهران شد که دستور بستن مجموعه رستوران های غربی ،ممنوعیت تبلیغات با استفاده از ستارگان غربی را صادر کرد؛ داشتن ریش  و عدم استفاده از پیراهن های آستین کوتاه (برای کارکنان مرد شهرداری)* اجباری شد.خاتمی از حضور وی در جلسات هیأت دولت جلوگیری کرد – هر چند که قانون این حق را به او می داد – .احمدی نژاد هیچ گونه ارتباطی با آلگارشی ها نداشت که به مدت 16 سال قدرت را در ایران به دست داشتند : از سال 68 تا 76 علی اکبر هاشمی رفسنجانی ،ثروتمند ترین فرد این کشور رئیس جمهور بود از سال 76 تا 84 هم دست نشانده وی یعنی محمد خاتمی بر این مقام تکیه داد..احمدی نژاد و افرادش امکان عملی دست یابی به منابع مالی را نداشتند.

در کشوری که قدرت مذهبی در دست آیت اله ها می باشد، برای پیروزی در انتخابات حمایت رهبر مذهبی  کافی است؛ و احمدی نژاد بی هیچ تردیدی از این حمایت برخوردار بود.بسیاری در ایران بر این باورند که وی پیروزی در انتخابات را مدیون آیت اله خامنه ای است که در سال 82 اراده کرد تا تنها   احزاب محافظه کار و افراطی که نسبت به وی حسن نظر دارند به مجلس راه یابند،امروز هم چهره ای معروف از افراطیون بر صندلی ریاست جمهوری نشسته است.

امروز برای احمدی نژاد ناشناس لازم است که پایه های قدرتش را محکم کند؛ به این منظور او دو جهت را در نظر دارد اولاً :او به مقابله با کسانی برخاسته است که تا به امروز سیاست کشور در دستانشان بود؛23 مرداد رئیس جمهور جدید اعضاء پیشنهادی دولت خویش را به مجلس معرفی نمود ؛ از 21 وزیر ،20 نفر را افرادی ناشناخته ( در صحنه سیاسی کشور) اما افراطی که به نحوی با ساختارهای نظامی کشور مربوط می شوند را تشکیل می داد.در کابینه جدید تنها یک اصلاح طلب بر جا مانده است – وزیر حمل و نقل خاتمی – .

احمدی نژاد اعلام کرده است که هدف اصلی دولت وی ، دستیابی به عدالت اجتماعی است.بدین منظور رئیس جمهور قصد دارد با گروه های سیاسی فاسد و رشوه خوار و آلگارشی های گستاخ همچون علی اکبر هاشمی رفسنجانی مبارزه کند.

اگر مسیر اولی که احمدی نژاد در پیش گرفته است جامعه جهانی را چندان خشمگین نکرده باشد، اما مسیر دوم باعث ایجاد جنجالی دیگر گردیده است؛ رئیس جمهور ایران بر آن است مردم ایران – که مدت هاست اعتماد خود را نسبت به دولتمردان از دست داده اند –  را پیرامون اندیشه حق ملی ایران برای  داشتن برنامه هسته ای، متحد سازد.ایرانیان مردمی هستند بلند پرواز و پر مدعا با سنت های دیرینه ملی؛ در شرایطی که کشورهای دارای ارسنال هسته ای همچون چین ، روسیه ، پاکستان و حتی اسرائیل این کشور را دوره کرده اند درک  این خواست و تمایل ایرانی ها برای تبدیل شدن به قدرتی هسته ای مشکل نیست .

اول آگوست ایران اعلام کرد که بیش از این منتظر نخواهند ماند تا اروپائیان پیشنهادات اتخاذی خود را در ارتباط با برنامه هسته ای این کشور اعلام کنند.پنجم آگوست سه کشور اروپایی – انگلستان ، فرانسه و آلمان – مجموعه پیشنهاداتی در زمینه همکاری های تجاری – اقتصادی و سیاسی به ایران فرستادند .به گفته مقامات ایرانی ، اروپائیان حتی پیشنهاد کرده اند خطوط لوله  ایران به عنوان مسیر اصلی انتقال نفت و گاز از آسیای مرکزی به اروپا در نظر گرفته شود؛ مسئله مورد بحثی که امریکا خیلی وقت است با آن مخالفت می کند.

به عقیده فیلیپ دوست ـ بلازا ، وزیر امور خارجه فرانسه ، اروپائیان امتیازات فراوان و امکان همگرایی با دنیای اقتصاد در اختیار ایران قرار داده اند.اما برای ایرانی ها این کافی نبوده است.آنها می خواستند که شورای اروپایی حق ایران را به عنوان عضو پیمان منع گسترش سلاح های اتمی برای گسترش برنامه های هسته ای صلح آمیز به رسمیت بشناسد.هشتم آگوست ایران غنی سازی اورانیوم را در مرکز اتمی اصفهان از سر گرفت.حتی جلسه فوق العاده سازمان جهانی انرژی اتمی که در تاریخ نهم آگوست در وین به ابتکار اعضاء خشمگین سه کشور اروپایی فوق الذکر تشکیل شد، نتوانست مانع آن شود.حتا تقاضای روسیه –  که از مدت ها قبل طرفدار منافع ا یران در سازمان ملل متحد است –  از ایران برای خود داری سریع از غنی سازی اورانیوم بی اثر بود.احمدی نژاد بعد از اظهاریه وزارت امور خارجه روسیه ،خطاب به سازمان ملل برای ادامه مذاکرات با " سه کشور اروپایی" اعلام آمادگی کرد.وی حتی قول ارائه پیشنهادات جدیدی در زمینه برنامه هسته ای ایران را داد. متن قطعنامه صادره  یازده آگوست  سازمان جهانی انرژی اتمی ملایم بود که در آن ایران به متوقف ساختن فعالیت واحد های هسته ای و بازگشت به میز مذاکره دعوت شده بود؛ در این قطع نامه تا سوم ماه سپتامبر به ایران فرصت داده شده بود تا در رفتار خود تجدید نظر کند در غیر این صورت این سازمان تهدید کرده بود که " پرونده هسته ای" ایران را جهت تحریمات اقتصادی به سازمان ملل متحد خواهد فرستاد.

خیلی زود مشخص شد که ایران قصد ندارد از برنامه اتمی خود دست بکشد.14 آگوست مقامات تهران قطع نامه سازمان مزبور را رد کردند.محمد سیدی معاون سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد:" توقف کار مرکز اتمی اصفهان دیگر موضوع بحث نیست تنها چیزی که ما با اروپائیان می توانیم در موردش مذاکره کنیم، مرکز نطنز است". 

تهران نه تنها شورای اروپا را که در نوامبر 2004 از ایران خواست تا به طور موقت غنی سازی اورانیوم را کنار بگذارد،تحریک  کرد بلکه باعث بر انگیختن امریکا گردید.وخیم تر شدن روابط با دشمن دیرین می تواند به متحد شدن مردم ایران علیه تهدید خارجی  منجرگردد.سیاستی مشابه در زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 کارگر افتاد.بعد از سقوط شاه در ایرانی که از ملیت های مختلفی تشکیل شده است، شورش هایی به راه افتاد: کردها ، عرب ها ، بلوچ ها و آذربایجانی ها خواهان حقوق ملی خود شدند .در این میان آیت اله ها تمام تقصیرها را بر گردن ایالت متحده امریکا می انداختند،(آنچه موجب خشم ایرانی ها می شد پناه دادن امریکا به شاه فراری بود).نهایتاً تمام عصبانیت و خشم مردم ایران متوجه دشمن خارجی شد.دانشجویان سفارت امریکا در تهران را اشغال کردند و زمانی که واشینگتن دست به مقابله به مثل زد ، رهبران اقلیت های ملی اعلام کردند که حاضرند از  خواسته های خود در جهت منافع کلی ایران بگذرند.

به نظر می رسید که برخورد ایران باعث حرکتی تهدید آمیز از طرف امریکا می گردد؛چرا که ایالت متحده همراه با اسرائیل طرفداران اصلی انتقال" پرونده هسته ای" ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد می باشند که در آن صورت ایران عراق دوم خواهد شد ؛ واشنگتن بارها به این مسئله اشاره کرده بود که در صورت از سر گیری برنامه هسته ای از سوی ایران ، امریکا توسل به زور را برای حل مشکل ، مستثنی نمی داند.اما عکس العمل ایالت متحده عجیب بود .ابتدا دفتر ریاست جمهوری بوش برای آرام کردن امریکایی ها شتافت و اعلام کرد که بر اساس آخرین اطلاعات، ایران تا ده سال آینده قادر به ساخت سلاح هسته ای نخواهد بود.دوم آگوست روزنامه واشینگتن پست با استناد به منبعی در سازمان سیا خبرهای قبلی مبنی بر اینکه ایران تا پنج سال دیگر به بمب هسته ای دست خواهد یافت را رد کرد .

پس از آنکه ایران کار غنی سازی اورانیوم را درمرکز هسته ای اصفهان از سر گرفت و قطعنامه سازمان جهانی انرژی اتمی را رد کرد،بوش اعلام داشت:" در رابطه با ایران هر روشی از آن جمله توسل به زور مورد بررسی قرار می گیرد.شما می دانید که چندی پیش ما از زور برای تأمین امنیت کشورمان استفاده کردیم".

اما به نظر نمی رسد که امریکایی ها در آینده ای نزدیک جرأت حمله به ایران را داشته باشند.آنها ابتدا باید مسئله عراق و افغانستان را حل کنند جایی که تقریباً 150 هزار واحد نظامی در گیر است.علاوه بر آن جنگ در ایران خواه ناخواه باعث افزایش شدید قیمت نفت خواهد شد.تنها تهدید ایران به حمله نظامی به عنوان دومین صادر کننده نفت اوپک باعث افزایش قیمت آن به میزان 40% در سال جاری گردیده است.بعد از مشاجره لفظی دیگری که بین تهران و واشینگتن انجام شد،14 آگوست در قیمت نفت رکورد دیگری به دست آمد و هر بشکه نفت برنت 67$ معامله شد.و بالاخره جامعه جهانی برای حمایت از حمله نظامی به ایران هنوز آماده نیست.شریدر صدر اعظم آلمان به بوش چنین پاسخ داد: " بیایید روش نظامی را برای حل مشکل ایران کنار بگذاریم ، تجربه نشان می دهد که این روش کارآیی ندارد".

برای ایالت متحده در حال حاضر بی درد سر ترین راه برای تنبیه ایران مجازات اقتصادی است.شرایط برای ارسال" پرونده هسته ای " ایران به شورای امنیت سازمان ملل مهیا است.شورای امنیت از قطعنامه که خواهان مجازات های سخت اقتصادی (به عنوان مثال تحریم صدور نفت) برای ایران است، حمایت خواهد کرد.انگلیس ، فرانسه و آلمان از مذاکره با ایران خسته شده اند. و از آنجایی که روسیه ایران را به توقف برنامه هسته ای فرا خوانده است ، این کشور نیز از قطعنامه حمایت خواهد نمود وجان بُلتُن نماینده جدید ایالت متحده در سازمان ملل تلاش خواهد کرد که هیچ برنامه ای از قبیل" نفت  در عوض غذا" در مورد ایران اعمال نشود.

چنین سیاستی می تواند حتی موثرتر از حمله نظامی باشد.قطعاً بحران شدید اقتصادی در ایران باعث نارضایتی مردم خواهد شد.واشینگتن خیلی وقت است که اپوزیسیون ایران را حمایت مالی می کند. در ایالت متحده هشت کانال ماهواره ای که برنامه هایشان در ایران پخش می شود ، در حال فعالیت است.اقلیت های ملی در غرب از توجه امریکا و متحدانش برخوردار هستند.حمیدرضا آصفی سخنگوی رسمی وزارت امور خارجه ایران اظهار داشته است :"ما اطلاعاتی داریم که از نقش امریکا در بی ثبات کردن اوضاع در شمال غرب ایران خبر می دهد و انگلیسی ها به اغتشاشات در کردستان دامن می زنند بعضی از مبلغان کرد در پایگاه های عراق تحت فرماندهی نیروهای مخصوص انگلیسی دوره می بینند ".

امریکا در مبارزه با تند روهای افراطی می تواند در میان آلگارشی های ایرانی شکست خورده در انتخابات متحد پیدا کند. علی اکبر هاشمی رفسنجانی بارها اعلام کرده است که درانتخابات تقلب صورت گرفته است.تند روها نه تنها آلگارشی ها را در انتخابات کنار زدند ، بلکه در صدد هستند تا از بیزنس آنها هم جلوگیری کنند از آنجایی که دولت جدید ایران باعث تیرگی روابط با غرب شده است ، قبل از هر چیز بیزنس کلان ضربه می بیند.به همین دلیل در آینده ای نزدیک آلگارشی های ایران هم برای سرمایه گذاری در جبهه اپوزیسیون آماده خواهند بود.  

 

یک موشک به ازاء هزار سرباز

اگر ایالت متحده امریکا تصمیم بگیرد سناریوری عراق را در ایران تکرار کند،باید خیلی بهتر خود را آماده نماید.

 

 

 

 مقایسه ارتش ایران و     عراق

 

ایران در اواسط سال 2005

 

عراق در ابتدای سال 2003

 

 

 

          نیروی انسانی

580 هزار نفر ( از آن جمله 120 هزار نفر در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و 40 هزار نفر در ساختارهای مختلف نظامی)،350 هزار نفر نیروی ذخیره ، تا 300 هزار نفر بسیجی ،نیروی قابل فراخوانی 20،9 میلیون نفر

480 هزار نفر( از آن جمله 50 هزار نفر در ساختارهای مختلف نظامی همانند" فدائیان صدام")،نیروی ذخیره 650 هزار نفر، نیروی قابل فراخوانی 5،6 میلیون نفر

   واحدهای نیروی زمینی

40-30 لشکر و 24 اکیپ جداگانه

24 لشکر و 12 اکیپ جداگانه

         تانک

2000-1700(از جمله حدود 480 T-72)

2500-2000( از جمله حدود 800 T-72)

   نفر بر زرهی

           1500

        3000-2400

  موشک های تاکتیکی

حدود 50موشک انداز( پرتاب کننده) و تا 500 موشک،مجموعه های موشکی ضد کشتی

6 موشک انداز(پرتاب کننده) و تا 30 موشک

 واحدهای توپ خانه

              3300

         حدود2500

هواپیما

              330

           300-200

 هلی کوپتر

          260-230

        500-400

 واحدهای ضد هوایی

حدود 250 پرتاب کننده هوایی از جمله 150 واحد موشکی ضد هواییHawk Improved Hawk ،45 واحد موشکی ضد هوایی HQ-2J، 3-2 واحد موشکی ضد هوایی C-200،حدود 1500 توپ ضد هوایی

حدود 100 پرتاب کننده از جمله 62 واحد موشکی ضد هوایی C-75 "ولگا" ،44 واحد موشکی ضد هوایی C-125 "پیچورا" ،700-500 توپ ضد هوایی

 کشتی

3 زیر دریایی 877 اِ کا ام ،3 مینی زیر دریایی ،50-45 کشتی جنگی از تیپ های مختلف،بیش از 150 ناوچه، حدود 40-30 کشتی کمکی

2 ناوچه و 80 قایق موتوری

منابع مورد استفاده جدول فوق :www.globalsecurity.org  وwww.waronline.org و مجله "Зарубежное военное обозрение" می باشد.

 

* مطلب داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده است.

Hosted by uCoz