Фарси – государственный язык Ирана


کنستانتین سیمونوف :تقسیم مجدد در بخش نفت و گاز روسیه تازه شروع شده است

مصاحبه بارئیس مرکزتحقیقات  سیاسی روسیه

 

معامله مربوط به خرید "سیب نفت" توسط " گازپروم" تقریباً عملی گردیده است.هر چند که نمایندگان دولت در هیأت مدیره " گازپروم" تا لحظه آخر این تصمیم را بلوکه خواهند کرد.نشریه انگلیسی  Financial Times چند روز پیش به استناد منبعی که نام آن را فاش نکرد،در این مورد مطلبی نوشت.کارشناسان روسی معتقدند که با قرار گرفتن "سیب نفت" در زیر کنترل دولت ،اصلاحات در بخش نفت و گاز روسی پایان نمی پذیرد.

هفته گذشته در میزگردی در زمینه چشم اندازهای شرکت های نفتی روسی، متخصصان بر این عقیده بودند که در آینده ای نزدیک سرنوشت دارایی های شرکت های باشقیری و تاتاری مشخص خواهد شد.حال اساس چنین پیش بینی هایی را چه چیزی تشکیل می دهد ؟موضوعی است که دیمیتری کاپتوبینک خبرنگار RBC daily با کانستانتین سیمونوف رئیس مرکز تحقیقات سیاسی روسیه در میان گذاشته است.

 

- اخیراً معامله مربوط به خرید 10.7% از سهام "گازپروم" توسط دولت انجام گرفته است که توافق بر سر این تصمیم بیش از ده ماه به طول انجامید؛بسیاری از کارشناسان می گفتند که علت این تأخیر عدم توافق میان دو گروه فشار در دولت پوتین است.به نظر شما عدم مخالفت رئیس جمهور با چنین اختلاف نظرهایی، سیاستی آگاهانه از سوی او محسوب می شود یا نه؟

 

ــ نمی توان به طور کامل تأیید کرد که این سیاستی آگاهانه از طرف رئیس جمهور می باشد.در واقع چنین شد که ولادیمیر پوتین از گروه ها و دسته هایی که او را دوره کرده اند ،افرادی را برگزید:عده ای که از گذشته به او نزدیک بودند،کسانی که با او هم عقیده بودند که چطور باید اقتصاد را به جلو برد،اصلاحات سیاسی شامل چه چیزهایی باید باشد و ....که در نهایت یک تیمی بوجود می آید که با توجه به نزدیکی دور جدید انتخابات ریاست جمهوری اعضاء این تیم با هم متحد شدند.با ایدئولوژی خاص خود و درک مشخص از اینکه چطور باید کشور را به جلو برد.این افراد سعی در آگاه کردن رئیس جمهور دردرست و یا غلط بودن تصمیمات دارند که پیشهادات آنها در مواردی باعث درگیر شدن خود آنها با یکدیگر می شود.

که به عنوان مثال در قضیه ادغام "گاز پروم " و " روس نفت" که همین اواخر مطرح بود،به چشم می خورد.در واقع در طی ده ماهی که شما اشاره کردید مشکل و موضوع بحث این نبود که ادغام لازم است یا نه؛بلکه سوال اصلی و بحث برانگیز این بود که چه کسی باید این شرکت متحد شده را کنترل کند.در چنین شرایطی رئیس جمهور تعمداً و از آنجایی که با تصمیم گیری و ابراز عقیده خود مشخص می کرد که در انتخابات 2008 چه کسی پیروز خواهد شد، به نفع هیچ گروهی حرفی نزد .

به هر حال مسئله نحوه ادغام " گازپروم" و " روس نفت" در ارتباط تنگاتنگ با مسئله مهم تری بود و آن اینکه:کنترل بر اقتصاد دولت در آستانه انتخابات ریاست جمهوری به دست چه کسی خواهد افتاد.برای رئیس جمهور مهم است که اعتبار خود را حفظ نموده و ازقبل باعث رنجش هیچ یک از این دسته ها نشود.

 

ــ به عقیده شماآیا امکان ادامه مبارزه سیاسی میان " گازپروم" و "روس نفت" وجود دارد؟آیا "سیب نفت " می تواند عاملی و وسیله ای برای این مبارزه شود؟

ــ سوال مربوط به کنترل بر کمپانی های دولتی نفتی هنوز حل نشده باقی است.بخش کوچکی از " گازپروم" جزء "روس نفت" شده است.یعنی سهام "روس نفت " به آنجا وارد شده است که در واقع می توان از امکان افزایش تأثیر گروه های قدرتمدار(اطلاعات خارجی ، سرویس فدرال امنیت ، وزارت دفاع و...)صحبت کرد.ظاهراً مخالفت سرسختانه ای که از سوی گروه های به اصطلاح(ریاست جمهوری دیمیتری )مدودوف و (معاونش) ایگور سیچین هم در زمینه ایدئولوژیکی و هم طرح های اقتصادی اعمال می شود بر آینده " سیب نفت " هم تأثیر می گذارد.کمپانی های اصلی این بازیگران، مبارزه فعالی را برای این دارایی دنبال می کنند.هر دو جبهه هم دارای وسایل و امکانات خود می باشند." گازپروم" پولی را که به ازاء فروش سهام خود به دست آورده، "روس نفت" اعتراض و ادعا علیه " یوکاس" که با تصاحب 20% از سهام "سیب نفت" از طریق بلوکه کردن وجه نقد از حساب این شرکت آنرا محکم کرده است.

 

ــ چندی قبل دادستان کل با ارسال نامه ای به همکاران خود در هلند و لیتوانی از آنها خواست تا از معاملات مربوط به فروش سهم "یوکاس"درMazeikiu Naft ممانعت به عمل اورند که در این مجموعه سهام در کنار شرکت های دیگر،"گاز پروم" نیز از طریق شعبه "گازپروم بانک" مورد بررسی قرار می کیرد.آیا امکان دارد که در پشت این مکاتبات " روس نفت" ایستاده باشد و بخواهد مبارزه ات کنترلی را با " گازپروم" ادامه دهد؟

 

ــ بله می تواند امکان داشته باشد.چنین برداشت می شود که گویا "روس نفت" خود را مدعی کامل دارایی هایی که فعلاً به "یوکاس" تعلق دارد، می داند. Mazeikiu Naft هم از موارد مورد علاقه "روس نفت" محسوب می شود.اما همانطور که می دانید " گازپروم" هم تلاش می کند تا در تراز تولیدش این مجموعه نفتی را وارد کند.وقتی که آلکسی میلرٌ رئیس " گازپروم"  اعلام کرد که کمپانی اش سهم نفت را در تراز تا 55% افزایش خواهد داد، معلوم شد که دیر یا زود " گازپروم" و " روس نفت" برای به دست آوردن دارایی های نفتی نسبتاً آزاد، وارد مبارزه رقابتی خواهند شد." گازپروم" عمیقاً وارد  محدوده منافع بالقوه "روس نفت" می شود،بنابراین بعید به نظر می رسد که مبارزه دو کمپانی به Mazeikiu Naft  ختم شود.

 

ــ چندی پیش رئیس جمهور تأیید کرد که از تصمیم " گازپروم " برای خرید " سیب نفت" مطلع است.آیا این معامله دلیل سیاسی دارد؟و این معامله به کدام منافع (به موازات منافع تجاری " گازپروم ") پاسخ می دهد؟

 

باید به این مسئله توجه داشت که ایده کمپانی واحد دولتی در ایدئولوژی گروه های قدرتمدار می گنجد.طرفداران این اندیشه تصور می کنند که دولت باید بر تمام بخش های اقتصاد مسلط شود که البته برای لیبرال ها که در مقابل این گروه قرار دارند، این مسئله قابل پذیرش نیست .آنها مخالف افزایش دخالت دولت در اقتصاد هستند.

به عنوان مثال گرمان گرف وزیر توسعه اقتصادی با خرید دارایی های  بخش های نفتی و انرژی توسط" گازپروم" مخالف است.البته از نقطه نظر رقابت های سیاسی برای گروه لیبرال ها راهی به جزء توافق با افزایش دارایی های " گازپروم" باقی نمی ماند.این باعث افزایش منابع و امکانات آنها در مبارزه سیاسی برای پیروزی در "طرح 2008" خواهد شد.می توان حدس زد که خود " سیب نفت " در موقعیتی تنگاتنگ با گروه قدرتمدار قرار گرفته است؛لااقل صاحب آن رامان آبراموویچ  در جریان "پرونده یوکاس " کمک کرد.

ــ در ظرف شش ماه گذشته مقامات عالی رتبه دولت بارها اعلام کرده اند که با راه یابی خارجی ها به ذخایر استراتژیکی موافق نیستند.آیا می توان از این حرکت به عنوان نگرانی از هجوم کمپانی های خارجی به بخش نفتی اقتصاد روسیه یاد کرد و یا برعکس دولت آنقدر به توان خود اطمینان دارد که آماده است به کمپانی های داخلی تکیه کند؟

 

ــ گروه های قدرتمدار و لیبرال نگاه متفاوتی نسبت به مسئله افزایش نفوذ خارجیان بر منابع زیر زمینی دارند.لیبرال ها بیشتر به این نقطه نظر نزدیک هستند که بر اساس آن روسیه باید بخشی از اقتصاد کلان باشد.بنابراین هیچگاه با حضور خارجیان مخالف نیستند.برعکس اندیشه اصلی آنها عبارت است از افزایش جذابیت روسیه از نقطه نظر سرمایه داری به طور کل و نیز در هر بخش از اقتصاد آن.

 گروه قدرتمدار از همان ابتدا با به نمایش گذاشتن روش های رادیکالی خواهان عدم حضور کمپانی های چند ملیتی در اداره منابع کشور بود.که در نتیجه آن اندیشه "سهم کمتر" خارجی ها در  روسیه پایه گذاری شد.

طبق این تقسیم بندی،خارجی ها نمی توانند نسبت به کنترل منابع ادعایی داشته باشند اما می توانند بعضی از ذخایر غیر استراتژیکی را بر اساس شرایط کلی دریافت کنند.

تصور من این است که آن تغییرات جدیدی که قرار است در ماه سپتامبر از طریق دوما در مورد قانون" منابع زیر زمینی"انجام خواهد شد تا حدود زیادی منافع قدرتمداران را تأمین کند.

البته واقعیت های کنونی مدافع این اندیشه نیستند؛ منابع چاه های اصلی و راحت مورد بهره برداری قرار گرفته اند، سیر رشد در بخش نفت و گاز کند شده است.لازم است مسیرهای جدیدی را به طور اصولی توسعه داد( سیبری شرقی،ذخایر زیر دریای شمال،پروژه های شبه جزایر یَمَل) که همه این طرح ها به هزینه فراوانی نیاز دارد که در توان کمپانی های روسی نیست.

فکر می کنم قدرتمداران در صورتی که آگاهانه با این مشکل برخورد کنند از اصول خود دست کشیده و خواهند دانست که بدون یکی شدن با کمپانی های خارجی ،دستیابی به این مناطق بسیار دشوار خواهد بود و آنها بعد از مدتی از اصل سهم کمتر به اصل سهم کامل تغییر عقیده بدهند و نه تنها در زمینه استخراج بلکه در زمینه پروژه های  حمل و نقل.

 

ــ چندی قبل  ف آ اس  معامله ای را انجام داد و سهام "نوواتک" را به توتال فرانسه فروخت؛در حال حاضر "نوواتک" و سهامدارانش تحت تعقیب قانونی قرار دارند؛آنهابا شرکتی که برایIPO  آماده بود،مواجه شدند .آیا این مورد شاهد آن نیست که دولتمردان از افزایش قرض خارجیان در غالب سهامداران کمپانی ها ناخرسند هستند؟

 

ــ اگر خارجی ها به "توواتک " بیایند امکان کنترل کمپانی های روسی روی  آن سخت تر خواهد شد.به عنوان مثال،نفوذ بر" ت ان کا-"BP"  بعد از آنکه "BP"  50% سهام    " ت ان  کا" را دارا شد،به مراتب مشکل تر گردید.همچنین "پرونده یوکاس" در زمان خود از طرف کمپانی های امریکایی و به خاطر توجه آنها تحریک شده بود،همانطور که مبارزه با امکان روی کار آمدن سهامداران خارجی در"توواتک" با منافع ابر شرکت های روسی مربوط بود.بنابراین سیاستی می توان اتخاذ کرد که به شکست IPO  کمپانی " نوواتک" منجر شود.

 

ــ چندی قبل " روس نفت " با کمپانی چینی Sinopec قراردادی در زمینه بهره برداری یکی از بخش های " ساخالین – 3" منعقد کرده است.آیا این به آن معنی نیست که نظر کرملین نسبت به کمپانی های چینی تغییر کرده است؟

ــ این نمونه اتفاقاً ثابت می کند که در آینده ای نزدیک گروه قدرتمدار از ضرورت همکاری با شرکای خارجی مطلع خواهد شد که چین دقیقاً می تواند به عنوان یکی از آنها مطرح باشد.من تعجب نخواهم کرد اگر کمپانی های چینی همین سال آینده از سهامداران " روس نفت " شوند.

ــ چندی قبل دولت باشقیرستان توافقنامه صلحی با صاحبان "باش نفت "وپالایشگاه های محلی منعقد کرد ولی دادستانی منطقه آنرا مردود اعلام نمود.آیا این به معنی  آن است که مرکز فدرال از چنین قراردادهایی ناخرسند است؟آیا ممکن است که مسکو نقشه هایی برای ذخایر سوختی باشقیرستان داشته باشد؟

ــ درحال حاضر در سطح فدرال تصاحب سهام هنگفت شرکت های" یوکاس" و"سیب نفت" در جریان است و برای توجه به کمپانی های محلی همانند " تات نفت" و "باش نفت" فعلاً فرصتی نیست. پیش از این مسکو نشینان تلاشی برای زیر کنترل گرفتن شرکت باشقیری انجام دادند؛منظور من شرایطی است که قبل از آخرین انتخابات ریاست جمهوری در باشقیرستان رخ داد.

همانطور که همه می دانند در آن زمان سرگی ورِمیینکو،رئیس سابق "مِژپروم بانک" مدعی اعمال کنترل بر ذخایر سوختی محلی بود.اما در آن زمان رئیس جمهور هنوز تصمیم نگرفته بود که کار را با مهره های سنگین وزن محلی باقی مانده  از دوران ریاست جمهوری یلتسین تمام کند.مرتضی رحیموف رئیس جمهوری ظاهراً توانست پوتین را متقاعد کند که بهتر است باعث وخامت اوضاع منطقه نشودخصوصاً در آستانه انتخابات.نهایتاً  مسئله کنار رفتن صاحب شرکت منتفی شد.

در حال حاضر سرنوشت کمپانی های غول پیکر تعیین می شود بنابراین شرایط پیرامون "باش نفت" به نحو خودش شکل می گیرد.من فکر می کنم که تسویه حساب های میان رحیموف پدر با پسرش که از سهام داران نفتی منطقه می باشد ناشی  از مشکلات  منطقه ای بود که البته به طور دوستانه حل شد.خلاصه آنکه مرکز نشینان هنوز تمایل خود را نسبت به این سهام از دست نداده اند.

مسلماً مسکو نشینان به زودی فرصت لازم برای پرداختن به آنها را پیدا می کنند.شاید درک همین واقعیت باعث برانگیخته شدن تسویه حساب  بین گروه های  محلی می گردد.

 

ــ این اواخر اختلاف نظر میان روسیه و اوکراین در مورد مسئله گاز مطرح شده بود.به نظر شما آیا می توان به این درگیری به عنوان جر و بحث ساده میان صاحبان دارایی نگاه کرد و یا ریشه های سیاسی دارد؟

 

ــ مسلماً مسئله ای به این مهمی با جرو بحث ساده میان شرکا تفاوت دارد.این درگیری ریشه های نسبتاً جدی سیاسی دارد.رژیم تازه به قدرت رسیده در اکراین را نمی توان دوست روسیه نامید.منطقی بود اگر روسیه نشان می داد که مسئله مطرح شده  تا چه اندازه اقتصادی نیست.

شرایط مناسبی برای مطرح کردن این موضوع انتخاب شده بود به هر حال اکراین سعی می کند به اروپا نزدیک شود و نمی تواند از صدور گاز به آنجا خودداری کند.واقعیت این است که روسیه نیز برای صدور راه دیگری ندارد: خط لوله گاز شمال – اروپا در مرحله طراحی است  و اوضاع در بلاروس کاملاً غیر قابل پیش بینی است.معلوم نیست که  سال آینده بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آنجا چه رخ خواهد داد؛

( نتیجه انتخابات ممکن است برای رژیم فعلی  آن و حتی برای روسیه ناخوشایند باشد).

اما مسئله مهم عبارت است از اینکه :روسیه تا چه حد حاضر است به فشارهای خود بر اکراین ادامه دهد.نمونه های زیادی وجود دارد که از عدم تحویل گاز به منظور اهداف سیاسی خودداری شده است  که متأسفانه تمام این موارد به صورتی غیر موثر پایان یافت.منظورم قطع دو روزه گاز در بلا روس و نیز مسئله تحویل گاز به گرجستان است که روسیه با اهداف کاملاً مشخصی به فروش گاز به این کشور ادامه می دهد.مورد مربوط به گرجستان را می توان نمونه ای ایده آل نامید.گرجستان کشور ترانزیتی نیست بلکه آخرین مصرف کننده است چه در زمینه گاز و چه برق.پس چرا در زمانی که این کشوردر روابطش تقریباً دشمن روسیه شده بود،ارسال منابع انرژی به این کشور آنهم با تسهیلات در قیمت ادامه دارد؟متأسفانه ما هیچگاه نتوانستیم از اهرم  بازرگانی خارجی برای مبارزات سیاسی سود بجوییم.

نتیجه درگیری اخیر با اکراین نشان خواهد داد که آیا ما از اشتباهات گذشته عبرت گرفته ایم یا نه.فعلاً در این  رویارویی میان روسیه و اکراین برسر گاز هیچ یک از طرفین دارای اولویت نیستند.

ــ جمعه گذشته دومای روسیه از دولت خواست مسئله تحویل گاز این کشور را به گرجستان،مالداوی،اکراین و کشورهای بالتیک طبق قیمت جهانی بررسی کند.آیا افزایش قیمت گاز برای همسایگان روسیه منجر به مشکلات سیاسی نخواهد شد؟

 

ــ برخورد نمایندگان دوما خیلی رادیکال بود به هر حال آنها که به خاطر تصمیماتشان جوابگو نیستند؛البته این منطقی است که روسیه در برابر کشورهایی که دوستانه برخورد نمی کنند اگر مقابله به مثل نمی کند،لااقل همانند کشورهای دیگر با آنها برخورد نماید.

 اختلافات در پربالتیک چه در سطح سیاسی و چه به لحاظ رعایت حق روسی زبانان وجود دارد.این اختلافات در مورد مالداوی برمی گردد به روابطش با اکراین و حمایت ГУАМ (؟) که هم به مالداوی و هم به اکراین به عنوان آلترناتیوهای متحد  سیاسی – اقتصادی در قلمرو تحت کنترل روسیه نگاه می شود.

اما آنچه نگران کننده است اینکه ایا روسیه قادر است نقطه نظرهای خود را کنار بگذارد؛گرجستان از قدیم جای شورش و جنجال بوده است بنابراین چه اشکالی دارد اگر قیمت گاز برای این کشور تا سطح جهانی بالا کشیده شود.

 

ــ به نظر شما آیا بخش نفت و گاز خواهد توانست همانند دوران ریاست جمهوری یلتسین، در انتخابات آتی ریاست جمهوری روسیه نقشی کلیدی بازی کند و یا جنبه سیاسی خود را از دست داده است؟

 

ــ تا سال 2008 نقش دولت در بخش نفت و گاز افزایش خواهد یافت.همانطور که قبلاً هم گفتم تا آن زمان گروه های دولتی رقیب قوی خواهند شد.سوال این است که کدام یک از این گروه ها در انتخابات بعدی پیروز خواهد شد.اگر لیبرال ها به قدرت برسند بلافاصله مسئله آینده این بخش ( نفت و گاز) مطرح خواهد شد.لیبرال ها در حال حاضر علی رغم میلشان  مجبور هستند که نفوذ و تأثیر دولت را در این بخش از اقتصاد گسترش دهند؛بعد از انتخابات ممکن است جریان کاملاً عکس شود و کمپانی های بزرگ خصوصی که تنها از یکی از گروه ها حمایت خواهند کرد، ایجاد شوند.

 RBCdaily

          

Hosted by uCoz