Фарси – государственный язык Ирана


گرگ خاکستری تهران

جنگ تبلیغاتی علیه رئیس جمهور جدید ایران به راه افتاده است

 

به نظر می رسد که در تابستان امسال عنوان متهم ترین فرد روی کره خاکی به محمود احمدی نژاد ، رئیس جمهور جدید ایران اختصاص یابد.تا به حال او را به شرکت در اشغال سفارت امریکا در تهران ( سال 1979 ) ،تحقیر گروگان ها،کمک به قتل مخالفان کُرد،دموکرات نبودن و غیرو متهم کرده اند.البته این اتهامات نه از طرف کل دنیا،بلکه تنها از سوی ایالت متحده امریکا واتریش  مطرح شده است؛اما جنجال تبلیغاتی به مرزهای این دو کشور محدود نبوده است.به احتمال قوی ، لیست اتهامات به همین جا ختم نشده ، گناهان دیگری پیدا خواهد شد.خلاصه آنکه از رئیس جمهور ایران ، تعمداً چهره ای مخالف " دنیای آزاد " ارائه می دهند.مقامات رسمی تهران تلویحاً اعتراض می کنند ، موضع ضد امریکایی خود را نشان می دهند و جنگ تبلیغاتی همچنان ادامه دارد.

محمود احمدی نژاد تا قبل از تابستان 2005 جزء سیاستمداران روز دنیا نبود؛  در ایران هم از معروفیتی برخوردار نبود ،بنابراین پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری ایران برای ناظران کاملاً غیر مترقبه بود.عکس العمل عصبی امریکا تا حدودی بر می گردد به این نکته که ــ احمدی نژاد برای آنان حکم " اسب سرکش " را دارد ــ .

احمدی نژاد در سال 1956 (1335 ) در خانواده آهنگری در شهر گرمسار به دنیا آمد.بعدها در رشته مهندسی ( عمران)  دانشگاه علم و صنعت ایران درس خواند اما به آن اکتفا نکرد و تا مقطع دکترا پیش رفت.

در دوران جنگ ایران و عراق 1988ـ1980 (1367ـ1359 ) احمدی نژاد در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ــ تشکیلاتی نظامی و مستقل از ارتش ــ فعالیت می کرد.که با گذراندن دوره های آموزشی در عملیات مخفیانه در خاک عراق شرکت داشت.سپس مسئولیت مهندسی رزمی لشکر 6 سپاه را برعهده گرفت  فرماندهی ستاد جنگ استان های  غرب ایران از مسئولیت های وی در زمان جنگ است.پس از جنگ  به عنوان معاون و فرمانده چند شهرستان انتخاب شد.

 سال 2003 ( 1383) به عنوان شهردار تهران انتخاب شد ، و دراین پست  دست به یکسری اصلاحات زد که تا قبل از وی آغاز شده بود اما به خاطر دیدگاه های خاصی متوقف مانده بود. به عنوان مثال  بسته شدن غذا خوری های غربی " مک دونالدز" و " بورگر کینگ " در همین دوران بود.همچنین احمدی نژاد در مقام شهردار به حرو بحث با رئیس جمهور کشور ـ خاتمی ـ می پرداخت تا حدی که از حضور وی درجلسات  کابینه وزیران جلوگیری شد .

 اولین بیانیه احمدی نژادد بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ، باعث نگرانی امریکا شد او در این بیانیه چنین گفته است : " انقلاب اسلامی ، به برکت خون شهیدان به ثمر رسیده  و راه صد ساله را یک شبه پیموده است و به خواست خدا ریشه بی عدالتی را در جهان بر خواهد افکند" .ایالت متحده که پیروزی انقلاب اسلامی را در سال 79 به خوبی به یاد دارد و از طرفی مهار کردن " تهدیدات اسلامی " را جزء اولویت های خود  قرار داده است،به فکر فرو رفت .امریکا نمی توانست به راحتی از کنار این بیانیه و دیگر سخنان احمدی نژاد بگذرد.باید به هر شکل که شده عکس العملی نشان داده می شد.و در اینجا ، دقیقاً به طور سفارشی مسئله گروگان ها مطرح شد.

 

مبارزه با شیطان بزرگ

 

در اواخر دهه 1970 در ایران نارضایتی ها علیه حکومت شروع شد شاه تمایلات غربی داشت واز نظر تودهمذهبی ایران، ارزش های اسلامی در حال کنار گذاشتن بودو معیارها و عادت های غربی در جامعه شایع می شد و همین مسئله باعث تقویت دشمنی مردم علیه شاه می شد از طرفی ، سازمان پلیس مخفی " ساواک " مخالفان رژیم و فعالیت هایشان را سرکوب می کرد .سازمان های مختلف مدافع حقوق بشر شاه را به خودکامگی و دیکتاتوری متهم می کردند. در مقابل ، مخالفان شاه ، چه بازاریان و چه روحانیون نیروهایی متعادل و مورد پذیرش به نظر می رسیدند.

در سال 1979 (1357 ) بحران در کشور همه گیر شد.شاه مجبور شد کشور را ترک کند.آیت اله خمینی وارد صحنه شد.به این ترتیب  "انقلاب بزرگ اسلامی " بوجود آمد.خمینی  راه پیشرفت اسلامی را تبلیغ می کردو کاپیتالیسم و کمونیسم را به تیغه های یک قیچی تشبیه می کرد که پناه بردن به هر یک از آنها علیه اسلام بوده، ریشه آنرا قطع می کند.ولی از آنجایی که برای مقابله با ایندو قطب دنیای آنروز اولویتی لازم بود ،آیت اله خمینی، ایالت متحده امریکا را دشمن بزرگ ــ شیطان بزرگ ــ اعلام کرد.تظاهرات ضد امریکایی در کشور ادامه داشت و خمینی به طور خستگی ناپذیر امریکا را به تمام گناهان نابخشودنی متهم می کرد.در خیابان ها مردم در حالی که شعارهای " مرگ بر امریکا " ، "مرگ بر کارتر" و" مرگ بر شاه" سر می دادند، عروسک های عمو سام و پرچم امریکا را به آتش می کشیدند.

بعد از فرار شاه از کشور ، دانشجویان به طور انقلابی به ساختمان سفارت امریکا در تهران حمله کردند و برای چند ساعت 70 دیپلمات را گروگان گرفتند.این عملیات  پاسخی به تصمیم  دولت ایالت متحده که به شاه امکان فرار داده بود ، اعلام شد .در آن زمان دولت مردان امریکا تصمیم گرفتند که با این جریان به آرامی برخورد کنند و رئیس جمهور کارتر که به صلح طلبی معروف بود ، تمایل داشت که مسئله را آرام حل کند اما ایران موضع ایالت متحده را ناشی از ضعف تلقی کرد.

 

انقلاب! تو به ما آموختی ...

 

چهارم نوامبر 1979 (13 آبان 1358) گروهی چند صد نفره از دانشجویان که خود را " دانشجویان پیرو خط امام خمینی " می نامیدند،به طور ناگهانی از درب سفارت امریکا بالا رفته ، نگهبان ها را خلع سلاح کرده و 66 نفر را به اسارت گرفتند.در ایالت متحده بعد از اطلاع از اشغال سفارت تصور بر این بود که این بحران ظرف چند ساعت ویا حداکثر چند روز حل می شود.اما کاملاً در اشتباه بودند. خمینی ،آیت الهی که به سیاستمداری با تجربه تبدیل می شد وقتی حمایت مردمی را از عمل دانشجویان دید ،موضع وقت کشی را پیش گرفت.شتابی برای آزاد کردن گروگان ها به چشم نمی خورد.

البته دانشجویان چند نفری را آزاد کردند؛ آزاد شدگان سیاه پوستان و زنان گروگان بودند.که به راحتی قابل توضیح بود: سیاهان به طور سنتی اقلیت مورد تحقیر به حساب می آمدند بنابراین دانشجویان با آزاد کردن سیاهان و زنان در واقع اعلام کردند که : ما   انقلابیون درستکاری هستیم و نه عده ای اشرار .با این حال 52 نفر در اسارت باقی ماندند.

به محض آنکه مردم امریکا متوجه شدند که بحران گروگان گیری جدی است و به زودی قابل حل نیست، عصبی شدند؛امریکایی های ایرانی الاصل از کار اخراج می شدند،در خیابان ها اگر از کنار یک ایرانی رد می شدند به علامت تحقیر به زمین تف می کردندــ  به هر کسی که قیافه شرقی داشت ــ ، در مدارس نوجوانان همکلاسی های ایرانی خود را کتک می زدند. بعدها گروه رُک  موسیقی" Strey Cats " ترانه ای خواند که در آن این عبارت آمده بود " همه به سفارت ایران حمله کنیم ، قبل از اینکه آنها به ما شلیک کنند" .طبق عادت کوک لوکس کلان و دیگر سازمان های راستگرا مردم را به جنگ صلیبی دیگری علیه غیر سفید پوستان فرا خواندند.تظاهر کنندگان در لباس های بلند سفید نه تنها صلیب ها  بلکه عکس هایی از خمینی همراه با پرچم ایران را به آتش کشیدند.FBI و پلیس به طور مخفیانه ایرانیان مظنون را تعقیب می کردند.بخش های خبری با تازه ترین اخبار از وضع گروگانها شروع می شد.

با اعلام خواسته ها از سوی گروگان گیرها ، مردم امریکا از آنهمه پررویی تعجب می کردند.ایران از ایالت متحده خواسته بود که اولاً شاه را برای محاکمه در دادگاه اسلامی به ایران برگرداند، دوماً تمام اموالی را که شاه از ایران خارج کرده است  به مردم ایران پس دهد ، سوماً به خاطر تمام دخالت هایی که در گذشته در امور ایران داشته است ، معذرت بخواهد و بالاخره اینکه رسماً قول دهد که درآینده در امور داخلی این کشور دیگر دخالت نکند.

دولت ایالت متحده نمی توانست با این درخواست ها موافقت کند چرا که اولاً امریکایی ها عادت نداشتند بخاطر همکاری معذرت بخواهند( همکاری بارژیم شاه) آنهم معذرت خواهی از انقلابیون بنیادگرا.ثانیاً خاور میانه قبل از گروگان گیری به عنوان " منطقه حیاتی برای منافع امریکا " اعلام شده بود و اتفاقاً امریکایی ها قصد داشتند به طور فعال در امور آن دخالت کنند.ثالثاً طرفین شروع به لجاجت کردند و به اصول خود متوسل شدند

رئیس جمهور کارتر دستور داد تمام حساب های بانکی ایران  بسته شود و با اینکه بحران انرژی مطرح بود اما تحریم علیه نفت ایران و سپس تحریم کامل اقتصادی برقرار شد.روابط ایران و امریکا از هم پاشید و به دیپلمات های ایرانی دستور داده شد که در ظرف 24 ساعت خاک ایالت متحده را ترک کنند.

مذاکرات برای آزاد سازی گروگان ها ادامه یافت.کاخ سفید تصمیم به اجرای عملیات نظامی گرفت.عملیات آزاد سازی گروگان ها بر عهده گروه ضد تروریستی تازه سازمان یافته ـ دلتا ـ گذاشته شد.با اینکه شانس آزاد سازی گروگان ها ــ با توجه به اینکه در مکان های متفاوتی نگه داری می شدند ــ کم بود، با این حال کارتر تصمیم به این ریسک گرفت.

شکست "دلتا " و آزادی گروگان ها

 

24 آوریل 1980( 4 اردیبهشت 1359)  عملیات مخفی " پنجه عقاب " آغاز شد. هشت هلیکوپتراز پایگاه نظامی Nimitz در دریای عمان به پا خواست که سر نشینان آن عبارت بودند از افراد " دلتا " و نیروهای مخصوص ارتش ایالت متحده به نام " بره های سبز".طبق نقشه ،افراد می بایست در 80 کیلومتری تهران به زمین نشسته و با کامیون تا تهران هدایت شوند.همزمان افراد سازمان سیا باید با تحریکات خود شهر را به نا آرامی بکشانند.و سپس طبق نقشه "دلتا " به سرعت محل گروگان ها را اشغال کرده آنها را به هواپیمایی که از قبل برای آنان در نظر گرفته شده بود ، هدایت نماید.کل عملیات بیش از چند ساعت به طول نمی انجامید.

اما عملیات طبق نقشه جلو نرفت.پروانه یکی از هلی کوپترها تقریباً بلافاصله بعد از پروازخراب شد.دومین هلی کوپتر در بیابان سقوط کرد.کمی بعد سه هلی کوپتر دیگر از طوفان شن بیرون آمدند در اثر سقوط یکی از انها ، هشت نظامی از شرکت کنندگان در عملیات کشته شدند.بقیه افراد گروه مجبور شدند ضمن برجا گذاشتن تجهیزات و جسد کشته شدگان ، سریعاً از ایران خارج شوند.

روز بعد کارتر در برنامه ای تلویزیونی از این عملیات ناموفق خبر داد. در پاسخ ،تلویزیون ایران با به کار بردن الفاظ تندی اعلام کرد که برای محافظت بیشتر از گروگان ها تدابیر شدید تری گرفته شده است و در صورتی که " شیطان بزرگ " دست به چنین اقداماتی بزند ، گروگان ها را هیچگاه آزاد نخواهند کرد.تلاش برای آزادی گروگان ها و عدم موفقیت در این زمینه در نهایت به شکست کارتر در انتخابات ریاست جمهوری سال 1980 این کشورمنجر شد.

در نیمه دوم سال 1980 شرایط تغییر کرد ؛اول آنکه  شاه ایران در مصر فوت شد. محمد رضا پهلوی شخص بیماری بود و برای معالجه در امریکا به سر می برد اما دولت این کشور محترمانه به او فهماند که بهتر است امریکا را ترک کند.دوماً از سپتامبر 1980 جنگ میان ایران و عراق آغاز شد و توجه مردم ایران معطوف جنگ گردید.

در نتیجه مذاکرات طولانی که در زمینه بخش مالی در خواست گروگان گیرها انجام شد، ایران که در ابتدا تقاضای 20 میلیون دلار کرده بود ،بالاخره به 8 میلیون راضی شد که همین رقم نیز نه از بودجه ایالت متحده که از حساب های بسته ایران  تأمین گردید.و امریکا تعهد داد که علیه گروگان گیرها دست به تعقیب قضایی نزند.20 ژانویه 1981 (30 دی 1359)  چند دقیقه پس ازآنکه رونالد ریگان رسماً به ریاست جمهوری رسید،گروگان ها پس از 444 روز، به نمایندگان دولت امریکا تحویل داده شدند.

 

" من او را بلافاصله شناختم "

 

کاملاً طبیعی است که بسیاری از کسانی که در آن روز پاییزی سال 1979 (1358) سفارت امریکا را اشغال کردند بعدها چهره های معروفی شد.محمد موسوی خوئینی ها سردبیر یکی از روزنامه های پر طرفدار شد.عباس عبدی ریاست مرکز تحقیقات اجتماعی را بر عهده داشت اما احمدی نژاد به مقام بالاتری رسید.

اگر احمدی نژاد تا این حد اصول گرا و ضد امریکایی نبود، شاید کسی کاری به گذشته اش نداشت.اما درمورد سیاستمداری فوق محافظه کارکه پنجه بر گلوی امریکا فشار می دهد آنهم در منطقه ای که دولت امریکا آنرا از آن خود می داند ، باید تصمیمی گرفته می شد.در ژوئن 2005 در مطبوعات خبری از رئیس جمهور جدید ایران منتشر شد که  معلوم شد در موثق بودنش تردید است ؛ چند تن از گروگان ها علیه احمدی نژاد اتهاماتی را وارد کردند.به گفته آنان وی نه تنها در گروگان گیری شرکت داشت ، بلکه جزء کسانی بود که  AK-47 را به طرف دیپلمات های اسیر نشانه می رفت.

دکتر ویلیام دوگرتی  نماینده وقت سیا در ایران، دونالد شارِر کاپیتن بازنشسته نیروی دریایی ایالت متحده ،سرهنگ چارلز اسکات ،کیون هرمِنینگ و دیوید رودر نگهبان وقت سفارت امریکا در تهران با شنیدن خبر پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری به تحقیق در مورد او پرداختند و به این نتیجه رسیدند که درجریان اشغال سفارت امریکا در تهران و اسارت و زندانی شدن آنها، احمدی نژاد نیز نقش داشته است.

سرهنگ ذخیره  اسکات چنین گفته است : " این همان پسره است.هیچ شکی ندارم .اگر او را بلوند کنید و یا موهایش را کوتاه کنید یا کلاه روی سرش بگذارید، به هر حال من قادر به شناختن او خواهم بود ". رودر می گوید : " او نه تنها یکی از گروگان گیر ها بود ، بلکه در جلسه بازجویی من شرکت داشت". دو گرتی می گوید : " رفتار و طرز دستور دادنش نشان می داد که یکی از رهبران گروه است ".شارراضافه می کند: " او خیلی خشن بود " .هرمنینگ این را تأیید می کند و می گوید:" تقریباً خوب به انگلیسی صحبت می کرد، می ترساند و برخوردش اصلاً دوستانه نبود بلافاصله بعد از اشغال ساختمان سفارت مرا بازخواست می کرد تا رمز گاوصندوق های سفارت را بگویم.

دیگر گروگان ها در این مورد یا با شک صحبت کرده اند و یا گفته اند که از آنجایی که  گروگان گیرها صورت هایشان را پوشانده بودند چیزی به یاد نمی آورند.توماس شایفر سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی اعتراف کرد که نمی تواند به طور دقیق بگوید  آیا احمدی نژاد جزء گروگان گیرها بوده است و یا نه.باری روزن نیز که سال 1979 به عنوان وابسته مطبوعاتی سفارت امریکا به تهران رفته بود و نه تنها جزء گروگان ها بود بلکه به خاطر جاسوسی محاکمه شد نیز شک خود را در این مورد ابراز داشت.

روانشناسان و کارشناسان از آن عده که دچار شک هستند حمایت می کنند.به عقیده آنها ، با گذشت ربع قرن ، به یاد آوردن شخصی آنهم از نژاد دیگر بسیار مشکل است.بعلاوه عامل دیگری نیز هست :کارشناسانی که بر روی حوادث استرس زا کار می کنند، با اصطلاح "حافظه گول زن " آشنایی دارند؛وقتی که شخصی تحت تأثیر اخباری قرار می گیرد که به نحوی با او مربوط است ــ بر او گذشته است ــ" به یاد می آورد " که واقعاً " چنین " بوده است.

کاخ سفید در حالی که تلاش می کرد خود را سرگرم تحلیل این موضوع نشان دهد، اعلام کرد: " هر چند که هیچ چیز مشخصی را نمی توان تأیید کرد"،اما رئیس جمهور منتخب ایران به طور غیر رسمی و غیر علنی تروریست محسوب می شود تا زمانی که عکس آن ثابت شود. اسکات مَک لیلان ، سخنگوی کاخ سفید گفت : "با توجه به ماهیت رژیم و سوابق خود احمدی نژاد تصور نمی کنم که جای تعجب داشته باشد اگر صحت این موضوع ثابت شود ".

دست از سر رئیس جمهور ما بردارید!

 

تلویزیون رسمی ایران بعد از مدتی سکوت ، دست به تکذیت ادعاهای مطرح شده زد.احمدی نژاد به وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد که هیچ ارتباطی با حوادث گروگان گیری نداشته است.دستیار وی نیز  شرکت احمدی نژاد را در گروگان گیری قاطعانه تکذیب کرد.در گزارش اسوشیتد پرس او گفته است که  در جلسه ای خصوصی از احمدی نژاد سوال شد که آیا او در حادثه اشغال سفارت امریکا که 25 سال پیش اتفاق افتاد نقش داشت ؟ که احمدی نژاد با قاطعیت پاسخ داده است: " خیر".

بعد از آن مصاحبه های فراوانی که با شرکت کنندگان در آن حادثه انجام شد، خبرگزاری ایرنا با سه تن از دانشجویان آن زمان  مصاحبه کرد بر اساس گفته های آنان احمدی نژاد در سال 1979 در دانشگاه علم و صنعت تحصیل می کرد و دانشجویان آن دانشگاه در میان اشغال کنندگان سفارت امریکا نبودند. عبدالحسین روح الامینی گفت :" در آن روز دانشجویان دانشگاه تهران ، صنعتی شریف ، پلی تکنیک ( امیرکبیر) و دانشگاه ملی شرکت داشتند کس دیگری با ما نبود".

کمی بعد ایران اعلام کرد که احمدی نژاد عضو گروه اصول گرایی که سفارت امریکا را اشغال کرد ،بوده است اما اسحله به دست نگرفته و امریکایی ها را نکشته است.علاوه بر این اطرافیان احمدی نژاد گفته اند که در آن زمان به عقیده او  دشمن اصلی ما نه ایالت متحده ، که شوروی است .وقتی ایده اشغال سفارت امریکا مطرح شد، احمدی نژاد پیشنهاد کرد که همین کاردر رابطه  با سفارت شوروی انجام شود که او از آن به عنوان " لانه جاسوسی " نام می برد.از آنجایی که افکار ضد کمونیستی احمدی نژاد دانشجو مشخص بود، بنابراین ایالت متحده امریکا را به شوروی ترجیح می داد : "البته امریکایی ها پست هستند اما در مقایسه با روس ها ی بی خدا ، لااقل به عیسی مسیح اعتقاد دارند."

آیت اله خمینی در آن زمان علیه تیره شدن روابط با شوروی سخنرانی کرده بود؛ او با اینکه تمایلی به شوروی نداشت،اما به خوبی می دانست که در آن مقطع، موضع روشن ضد امپریالیستی بیشتراز موضع ضد شوروی به نفع او است.با حمله ایران به امریکا ، شوروی خواه نا خواه مجبور می شد از جنبش مردمی ایران، ضد امپریالیسم امریکا دفاع کند و این لااقل به معنی ضعیف شدن موضع امریکا در منطقه و پایین آمدن خطر در گیری های علنی بین امریکا و شوروی بود.

ویولن وین   

اول ماه ژوئیه 2005 اروپا اتهامات امریکا علیه احمدی نژاد را به دست گرفت. پیتر پیلتس ،نماینده ای از حزب " سبزها" در پارلمان اتریش ،احمدی نژاد را به دست داشتن در قتل عبدل رحمان قاسملو رئیس جنبش کردهای ایرانی و دو دستیارش در شهر وین ، متهم کرد.آنها درتاریخ 13 ژوئیه 1989( 22 تیر1368)  درآپارتمانی واقع درشهر وین با شلیک گلوله های چند ایرانی به مغزشان کشته شدند.تا به حال چنین تصور می شود که قتل این مخالفان رژیم به دست نیروهای مخصوص ایران( سپاه) انجام شده است .به گفته پیلتس احمدی نژاد که  یکی ازاعضاء این نیرو بوده است از کسانی محسوب می شود که مسئولیت خون کردها بر دوش انهاست.

اما در واقع با بررسی بیشتر ، ادعاهای پیلتس مورد تردید قرار می گیرد. او از طریق ژورنالیستی ایرانی که در فرانسه زندگی می کند در جریان اتهام قاتل بودن احمدی نژاد قرار گرفته است.این ژورنالیست برای پیلتس تعریف کرده است :احمدی نژاد زمانی که در سپاه پست بالایی داشته است ، چند روز قبل ازجنایت ، از پایتخت اتریش دیدن می کند وبه نظر می رسد که برای قاتلان آن سه نفر اسلحه تهیه کرده است.

پیلتس همچنین اظهار داشت که ژورنالیست مذکور در سال 2001 با یکی از قاتلان که البته چندی بعد غرق شد ، ملاقاتی داشته است وتوضیحات آن فرد از محل جنایت  چنان دقیق بوده است که تنها در صورت حضور می توان چنین اطلاعاتی ارائه کرد.

دولت ایران بلافاصله و به شدت در مقابل سخنان پیلتس موضع گرفت.سفیر اتریش در تهران جهت ادای توضیح به وزارت امور خارجه  فرا خوانده شد .در بیانیه ای که از سوی وزارت امور خارجه ایران منتشر شد آمده است: " باید از اتهاماتی که ساخته و پرداخته صهیونیسم بوده و باعث ضربه زدن به روابط بین دو کشورمی شود، برحذر بود" . احمدی نژاد نیز داشتن هر نوع ارتباط را با قتل های سیاسی شدیداً تکذیب کرد.

 

یا او کسی را کشت یا کسی او را ،اما شدیداً مقصر است ...

 

شهادت گروگان های سابق و اتهام غیر منتظره به احمدی نژاد مبنی بر دخالت داشتن در قتل در حال حاضر تنها گویای یک مطلب است:برای رئیس جمهور ایران "پاپوش " درست می کنند.پس واقعاً لحن احمدی نژاد مورد پسند کاخ سفید واقع نشده و به آنها بر خورده است. همیشه در تمام دنیا رهبران سیاسی وجود داشته اند که بیوگرافی آنها تا مملو از موارد مشکوک بوده است ؛در دهه 1970 سازمان سیا  هول دن روبرت را که یکی از رهبران آنگولا بود و در دهه شصت به اقدامات تروریستی علیه سفیدپوستان در آنگولا مشغول بود را مورد حمایت قرار می داد ــ  در میان قربانیان روبرت شهروندان امریکایی هم وجود داشت ــ در دهه 1980 ایالت متحده روبرت را به نام موگابه به عنوان سیاستمداری خوشنام و آبرومند رئیس جمهور زیمبابوه کرد و چشم خود را به روی کشته شده ها و از آن جمله امریکایی هایی که در رودزیا می جنگیدند و به دست وی کشته شده بودند بست.

در کنار موضع محافظه کارانه و تمایلات ضد امریکایی احمدی نژاد،ایالت متحده نگرانی دیگری هم دارد ــ برنامه اتمی ایران ــ .روسیه در بوشهر نیروگاه اتمی می سازد که از یک سو،بسیار هم مورد نیاز تهران است واز سوی دیگر امریکا با پایان یافتن آن مخالف است.ایران سعی می کند دنیا را متقاعد کند که قصد دارد از این نیروگاه تنها برای مصارف صلح آمیز استفاده کند اما با پیشرفت تکنولوژی از استفاده صلح آمیز تامصارف نظامی فاصله چندانی نیست بنا براین به نظر می رسد که برای رئیس جمهور بوش عبارت " تکنولوژی هسته ای ایران " مفهوم فاجعه دارد.اگر کشوری که رهبر آن به صراحت ایالت متحده را تهدید می کند ،صاحب سلاح هسته ای شود ، این برای امریکا ضربه ای مهلک خواهد بود. علاوه بر آن توازون قدرت شدیداً در منطقه تغییر خواهد کرد.و این می تواند نقشه برقراری دموکراسی در خاورمیانه را به طور کامل با شکست روبرو کند و در نهایت به تغییرنقشه سیاسی جهان منجر گردد.

بنابراین به قول آن ضرب المثل که می گوید :  all is fair in love and war  در عشق و جنگ هر چیزی به کار می آید، واشینگتن دست به جنگ تبلیغاتی زد که با شهادت دادن  گروگان های سابق شروع شد ؛در آینده ممکن است دلایل دیگری به نمایش بگذارد تا به مردم امریکا نشان دهد که رئیس جمهور ایران چنان موجود درنده ای است که صدام حسین در برابر آن آشوبگر کوچکی بیش نبود . اصلاً هم  اهمیت ندارد که اتهامات پایه و اساس محکمی داشته باشد یا نه. آنچه مهم است اینکه " شما آب بریزید حالا شاید چیزی  هم درست شد ". جالب است آیا ایالت متحده قصد دارد برای مدت طولانی با رئیس جمهور یک دنده و لجوج ایران شاخ به شاخ شود؟

 

سرگی کارامایف

Hosted by uCoz